|
مشاهیر ایران و اسلام
|
||
زندگینامه :
محمد معروف به میرخواند بن برهان الدین خاوندشاه بلخی بن کمال الدین محمود مورخ و ادیب مشهور قرن نهم هجری . پدرش خداوند شاه از سادات حسینی بود که به چهار نسل ، نسب به سيد اجل بخاري و از نوادگان زيد بن امام زين العابدين ( ع) مي رساند . او پس از آنکه پدرش را از دست داد به بلخ مهاجرت کرد و میر خواند در سال ۸۳۷ ه. ق. در این شهر به دنیا آمد و همانجا به فراگيري علوم متداول عصر خويش پرداخت و پس از رسيدن به ايام جواني عازم هرات، كه در آن عهد مركز بزرگ علمي و ادبي ايران بود، گشت.ميرخواند در اين شهر به تكميل معلومات خود در علوم معقول و منقول پرداخت و اكثر كتب ادبي وتاريخي زمان خويش را مورد مطالعه قرار داد . او در دستگاه وزیر امیرعلیشیر نوایی وارد شد واز کمک های وی برخوردار گردید
محمد خاوند(مير خواند) درزمينه اعتقادات عرفاني و در علوم ديني مريد و شاگرد شيخ بها ء الدين عمربه شمار مي رفت .
وقايع ميانسالي : محمد خاوند(مير خواند) بيشترايام عمرخود را در هرات تحت حمايت اميرعلي شير نوايي وزيردانش دولت سلطان حسين بايقرا گذراند .
وي سپس در سلك ملازمان وزير دانش دوست اميرعليشير نوائي قرار گرفت و به يكي از چهرههاي تابناك محفل ادبي و علمي هرات موسوم به مكتب هرات، كه امير عليشير تأسيس كرده بود، تبديل گشت. دوستي عميق و خالصانه ميرخواند و اميرعليشير نوائي سالها ادامه يافت و عليرغم احترام فراواني كه وزير بزرگ تيموري براي اين مورخ شهير قائل بود، ميرخواند به زندگي ساده و بيتكلف خود ادامه داد و حاضر نشد به شغلي ديواني در دربار سلطان حسين بايقرا كه توأم با مزاياي مادي قابل ملاحظهاي بود روي آورد. حكيم ميرخواند بخش عمده زندگاني خود را به دانشاندوزي و نگارش كتب مختلف گذراند و سالهاي آخر عمر را نيز در انزوا و خلوت در گازرگاه هرات سپري نمود.
ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد خاوند(مير خواند) در كنار فعاليت ديواني در دارالانشا ء به مطالعه آثار علمي ،تاريخي و ادبي و قدما و تتبع درنگارش متوفي پخته مي پرداخت.
محمد خاوند(مير خواند) از نگارندگاني است كه به تاريخ عمومي مي پردازد و نگرشي جامع نسبت به تاريخ دارند . يكي ازهمفكران و نيز شاگردان وي در اين زمينه خواندمير (مولف تاريخ عمومي بنام تاريخ حبيب السير مي باشد ) .
میرخواند مدتي پس از آنكه در 901 ه .ق گوشه انزوا و عبادات اختيار نمود به عمر درد و سوء القنيه و ضعف بسيار مبتلا شد و به هرات بازگشت و پس از 10 ماه بستربود ن در 2 ذي القعده 903 در سن 66 سالگي درگذشت و در كنار مزار شيخ بها الدين عمر صوفي پير و مراد پدرش در خانقاه هرات به خاك سپرده شد.
کتاب ها :
۱. روضةالصفا فی سیرةالانبیاء والملوک والخلفاء - که بیشتر روضةالصفا می خوانند و به تاریخ جهان از آغاز تا زمان نویسنده بازمی گردد را به امر امیر علی شیر نوائی تالیف کرد. . تاريخ او هفت مجلد است شش مجلد او را خود ميرخواند تأليف کرده و مجلد هفتم را که از آغاز پادشاهى سلطان حسين بايقرا است، به امر امير عليشير بعد از فوت ميرخواند دخترزادهاش غياثالدين خواندمير مؤلف 'حبيبالسير' تا انجام کار 'بديعالزمان ميرزا' به رشتهٔ تحرير کشيده و در خاتمهٔ اين مجله چند صفحهٔ که مشتمل بر تاريخ مختصرى از قرهقويونلوها و آققويونلوها باشد، مرحوم 'رضا قليخان هدايت' ضميمه ساخته است.
در كتب خود شيوه نگارش روان و پختهاي را جلوهگر ساخت و درعين استفاده از تماثيل و استعارات مختلف، نثر سليسي را به كار گرفت كه بعدها مورد استفاده مورخان ديگر قرار گرفت.روضةالصفاى او قسمتى ترجمهٔ از تاريخهاى عربى است و قسمتى اقتباس از تواريخ خاصهٔ فارسى و حتى نقل به عبارت از جامعالتواريخ رشيدى و ظفرنامهٔ شرفالدين على با اندک اصلاحى که در سادگى عبارت گاهى رعايت کرده و قسمتى هم تأليف خود او است. وي در بهرهگيري از علوم و دانشهاي مختلف به پايهاي رسيده بود كه حتي موجبات تحسين اميرعليشير نوائي را فراهم آورد و امير او را در علم تاريخ و انشاء بيهمتا خواند. تسلط ميرخواند در انشاء و فنون ادبي زمان خود مورد تحسين مورخان پس از وي نيز قرار گرفته است به گونهاي كه خواندمير نواده فاضل او نيز خواجه ميرخواند را به بهترين كلام ستوده است: ( وفوروقوف آن حضرت در فن تاريخ و صنعت انشاء بمرتبهيي بود كه قلم سخن آرا از تبيين آن بعجز وقصور اعتراف دارد و كمال بلاغت آن مهر سپهر سيادت در تحرير حكايات و تقرير روايات درجهيي داشت كه بيان فصحا توضيح آنرا كما ينبغي از جمله محالات ميشمارد.)
مندرجات کتاب از این قرار است: مقدمه؛ در فواید علم تاریخ و نیاز فرمانروایان به این علم و آن چه برای تالیف تاریخ لازم است. قسم اول؛ در آغاز آفرینش و قصص پیامبران و وقایع پادشاهان پیش از اسلام و حکمای پیشین. قسم دوم؛ در حالات و غزوات حضرت رسول (ص) و اخبار خلفای راشدین. قسم سوم؛ در احوال ائمه اثنی عشر(ع) و خلفای بنی امیه و بنی عباس. قسم چهارم؛ در وقایع پادشاهان معاصر عباسیان یا سلسلههای ایرانی پس از اسلام تا حمله مغول. قسم پنجم؛ در تاریخ چنگیزیان و حکومت فرزندان او در چین، ایران و توران. قسم ششم؛ در احوال امیر تیمور گورکان و اولاد و احقاد او. قسم هفتم؛ در سلطنت ابوالغازی سلطان حسین بهادر (بایقرا) و فرزندان او؛ خاتمه؛ در ذکر بدایع صنایع ملک صانع و عجایبات روی زمین(بخش جغرافیایی روضه الصفا).
*
منابع
------------------------------------------------
- سبک شناسی
- تاریخ ادبیات در ایران ج ص
- لغت نامه دهخدا ج ص
- ریحانه الادب ج ص
- مقاله " نقد و نظری در باب تاریخ نویسی میر خواند و خواندمیر " ، نوشته : حکیمه امیری ، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا ، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۱ ، شماره ۵۴ و ۵۵
|
|