مشاهیر ایران و اسلام
 
 
 

زندگینامه :

امیر ناصرالدین ابوالحسن خسرو بن امیرسیف‌الدین محمود دهلوی از عارفان و شاعران نامدار پارسی‌گوی هندوستان، در نیمه‌ي دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم می‌زیست. پدرش سیف‌الدین مححمود از امرای قبیله‌ی " لاچین " از ترکان ختایی ماوراءالنهر است. در روزگار حمله و استیلای قوم تاتار، پدر ، مانند بسیاری از ساکنان نواحی شرقی ایران به هندوستان رفت و این مصادف با پادشاهی " شمس‌الدین اِلتُتمش " (۶۰۷-۶۳۳ه.ق) بردهلی بود. امیر سیف‌الدین محمود به خدمت این پادشاه درآمد. همچنین امیر خسرو نوه ی دختری عماد الملک از صاحب منصبان هند است.

اميرخسرو دهلوي، در سال ۶۵۱ هـ ق در " پتیالی " یکی از قصبه های هند به دنیا آمد. هفت ساله بود که پدرش در یکی از جنگ ها با هندوان کشته شد.
وی بخش عمده‌ي زندگی خود را در خدمت سلاطین مختلف روزگارش گذراند، با این حال، دست ارادتی که به سلطان‌المشایخ روزگار خود " شیخ نظام‌الدین محمدبن احمد دهلوی " مشهور به نظام اولیا (متوفی ۷۲۵ ه.ق) داد و تربیتی که از او یافت، در حوزه‌ي تصوف نیز به او مقام و مرتبه‌ي ویژه‌ای بخشید و تلألؤ آموزه‌های ح. او این آموزه‌ها را با بهره‌گیری از آثار استادان نامدار ادب فارسی به ویژه سعدی، نظامی، سنایی و خاقانی در اوج فصاحت و شیوایی عرضه می‌دارد.

او در یکی از جنگ ها با مغولان به همراه خواجه حسن دهلوی به اسارت درآمد و پس از دو سال رهایی یافت. در سال ۷۲۵ ه. ق. در سفری که همراه تغلق شاه به بنگاله داشت ؛ هنگام بازگشت از خبر درگذشت مراد خود شیخ نظام الدین اولیاء باخبر شد . ترک خدمت گفت و به دهلی شتافت و مجاور قبر مرشد خود شد و هر چه داشت به بینوایان بخشید و پس از شش ماه ، در ۱۶ شوال ( و به روایت برخی تذکره نویسان در ماه ذیقعده ی ) سال ۷۲۵ ه. ق. درگذشت و در جوار نظام الدین اولیاء به خاک سپرده شد.

" عدیم المثال " و " طوطی شکر مقال " ماده تاریخ فوت اوست.

کتاب ها:

الف ) دیوان اشعار امیرخسرو که مدایح آن غالباً بنام پادشاهان دهلی است بر پنج قسمت زیر است:

1- تحفهالصغر که اشعار جوانی اوست و از قصائد و غزلیات و ترجیعبند مرکب است و در آن سلطان غیاث الدین بلبان (664- 676 هَ. ق.) و پسرش شیخ نظام اولیاء مدح شده است.

2- وسطالحیوه که گویا اشعار آن را میان بیست و سی سالگی سروده و قصایدی در مدح شیخ نظام اولیاء و نصرهالدین سلطان محمد پسر بزرگ بلبان (مقتول در 683 هَ. ق.) که حامی شاعر بوده است و نیز درباره ٔ سلطان معزالدین کیقباد (686- 689 هَ. ق.) مدائحی دارد.

3- غرهالکمال که آن را میان سن سی وچهل سروده و در مقدمه ٔ آن از محسنات و ترجیعبند شعرفارسی به عربی سخن رانده است و از شعرای بزرگ ایران مانند سنائی و خاقانی و سعدی و نظامی نام برده و نیز شیخ نظام الدین اولیاء و سلطان معزالدین کیقباد و جلال فیروز شاه (689- 695 هَ. ق.) و جانشین های او رکن الدین و علاءالدین و دیگران را مدح کرده است. این دیوان بزرگتر از اقسام سابق و مرکب از قصائد و ترجیعبند و قطعات است.

4- بقیه نقیه که اشعاردوره ٔ پیری شاعر را دربردارد و قسمتی از آن در مدح علاءالدین محمدشاه (694- 715 هَ. ق.) و پسر او و دیگر امراء است.

5- نهایهالکمال که محتوی آخرین اشعار شاعر است که قصائدی در مدح سلطان غیاث الدین تغلق (720- 725 هَ. ق.) و قصایدی در مرثیه ٔ سلطان قطب الدین مبارکشاه (متوفی در 720هَ. ق.) دارد.

ب ) خمسه به پیروی از خمسه نظامی گنجوی ، شامل

1- مطلع الانوار در مقابل مخزن الاسرار که بیشتر اشعار دینی و اخلاقی دارد و در 697 ختام یافته و به نام علاءالدین محمدشاه اتحاف شده.

2- شیرین و خسرو مقابل خسرو و شیرین نظامی که در همان سال فوق سروده شد و در خاتمه ٔ این منظومه بندی خطاب به پسرش مسعود گفته این مثنوی نیز بنام علاءالدین محمدشاه است.

3- مجنون و لیلی مقابل لیلی و مجنون نظامی که نیز در سال مذکور فوق بنام همان حکمران برشته ٔ نظم درآورده از اقسام مؤثر این منظومه ابیاتی است که شاعر بیاد مرگ مادر و برادر خود سروده و مطلع آن این است:

امسال دو نور ز اخترم رفت

هم مادر و هم برادرم رفت.

4- آئینه ٔ سکندری مقابل اسکندرنامه ٔ نظامی که در 699 هَ. ق. بنظم کشیده و باز بنام علاءالدین است.

5 -هشت بهشت در حکایت بهرام است و مقابل هفت پیکر نظامی است و در 701 هَ. ق. سروده و در خاتمه ٔ این مثنوی شاعر گفته که تمام خمسه در ظرف سه سال سروده شده و قاضی شهاب الدین از فضلای آن سامان تمام آن را مطالعه و تصحیح کرده است.

به نوشته امیر علیشیر نوائی مولانا بهاء الدین علی ادائی شیرازی خمسه امیر خسرو دهلوی را کتابت کرده است.

نمونه شعر :

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا

چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

ابر و باران و من و یار ستاده به وداع

من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا

سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز

بلبل روی سیه مانده ز گلزار جدا

ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی

چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا

دیده از بهر تو خونبار شد، ای مردم چشم

مردمی کن، مشو از دیده خونبار جدا

نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این

مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا

دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت

زود برگیر و بکن رخنه دیوار جدا

می دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست

پیش ازان خواهی، بستان و نگهدار جدا

حسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی

گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا

*

منابع

--------------------------------------------------

- تذکره دولتشاه ص

- نفحات الانس ص

- مجمل فصیحی ( ذیل حوادث سال ۶۸۴ )

- حبیب السیر ج ۳ ص ۵۵۰

- تاریخ فرشته ج ۲ ص ۷۳۴.

- نتایج الافکار ص ۲۱۰.

- تذکره مجالس النفایس ص ۳۵۶.

- ثمرات القدس ص ۵۴۰.

- هفت اقلیم ج ۱ ص ۳۸۸.

- تذکره ریاض العارفین ص

- مرآت الخیال ص

- طرایق الحقایق ج۲ ص ۶۵.

- تذکره شمع انجمن صص ۲۳۰ - ۲۳۲.

- تاریخ ادبی ایران ج ص

- تاریخ مغول ص

- تاریخ نظم و نثر ص ۱۷۰.

- تاریخ ادبیات در ایران ج ۳ قسمت دوم ص ۷۷۱

- سیر الاولیاء ص ۳۰۱..

- لغت نامه دهخدا ج ص

- فرهنگ سخنوران ص


برچسب‌ها: مشاهیر دهلی, شاعران دهلی, زادگان ۶۵۱ ه ق, درگذشتگان ۷۲۵ ه ق
 |+| نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۲ساعت 20:38  توسط غلامرضا نصراللهی  | 

.

سید صدرالدین ابوالفتح محمد حسینی (721-825 ه‍.ق.) مشهور به «گیسودراز» و «خواجه بنده‌نواز»، از مشهورترین عارفان و شاعران در سدۀ هشتم و نهم در شبه‌قاره هند است. نیاکانش از مردم هرات بودند که به دهلی در هند مهاجرت کردند. پدرش «سید راجه»، مرید نظام‌الدین اولیا (متوفای 725 ه‍.ق.) بود. سید محمد گیسو دراز در سال ۷۲۱ ه ق به دنیا آمد.گیسودراز تحصیلات ابتدایی‌اش را در دولت‌آباد دکن گذراند و ادامه تحصیلاتش را نزد استادانی چون سید شرف‌الدین کیتهلی و تاج‌الدّین مقدم در دهلی سپری کرد. در تصوف به نصیرالدین چراغ دهلی (متوفای 757 ه‍.ق.) دست ارادت داد و 21 سال در ملازمت او بود و از اکابر خلفای شیخ نصیرالدین شد (برزگر، 1380: 21-29؛ سرور، 1894: 381-382؛ صدیقی، 1369: 46-51).

درباره لقب «گیسودراز» گفته‌اند یک بار با چند تن از مریدان دیگر، کجاوه شیخ نصیرالدین را برداشت؛ چون مویش دراز بود به کجاوه پیچید، اما برای خاطر مرشد به روی خود نیاورد و کجاوه را تا مسافتی طولانی حمل کرد. شیخ نصیرالدین، پس از آگاهی از آن، وی را ستود و این بیت را خواند:

هـر که مــرید سیـد گیســودراز شد والله خلاف نیست که او عشق‌باز شد

(محدث دهلوی، 1383: 263-264؛ عبدالحی الحسینی، 1371: 152-154)

گیسودراز به علت حملات تیمور گورکانی، به گلبرگه رفت. گلبرگه، تختگاه بهمنیان دکن بود. هنگامی که فیروزشاه بهمنی اطلاع می‌یابد که از جانب دهلی، سیدی عالی‌مقام به دکن تشریف آورده، سران دولت را به استقبال گیسودراز می‌فرستد و با احترام، وی را به شهر می‌آورند. فیروزشاه اهل حکمت بود و چون سید را در علوم عقلی خالی دید، توجهی به وی نشان نداد. پس از فیروزشاه برادرش، احمد، بر تخت نشست. وی گیسودراز را بسیار محترم داشت و محلی را در حاشیه شهر گلبرگه برای وی و مریدانش آماده کرد (فرشته، 1301: 316-320؛ غوثی شطاری، 1994: 125-126).

گیسودراز در سال 815 ه‍.ق. در نودسالگی وارد گلبرگه شد و فقط ده سال در آنجا اقامت داشت. وی در این مدت کوتاه مرکز چشتیه را در آنجا بنا نهاد و در نشر اسلام و طریقه چشتیه اهتمام ویژه‌ای داشت (آریا، 1365: 181). گیسودراز، برخلاف سنت رایج چشتیان، زبان سانسکریت را فرا گرفت و از متون مقدس و حماسه‌های هندوان اطلاع پیدا کرد تا بتواند عقاید دینی هندویی را رد کند. او همانند علاءالدوله سمنانی (سمنانی، 1366: 150-154) با برهمنان مناظره می‌کرد (گیسودراز، بی‌تا: 118-121؛ رِضوی، 1391: 284). دلایل برهمنانی که با گیسودراز درباره عرفان هندوییسم مباحثه می‌کردند، مبتنی بر نظریۀ «وحدت وجود» بود (رضوی، 1391: 309). این نظریه، از نگاه گیسودراز، به نوعی به بت‌پرستی می‌انجامد (گیسودراز، 1350: 62-63 و 151 و 259). او خطر نفوذ اندیشه‌های هندوان، مانند وحدت وجود، را در مسلمانان هند احساس می‌کرد. از این‌رو برای مقابله با نفوذ انحراف در عقاید اسلامی و نفوذ تعالیم ابن‌عربی، به‌ویژه وحدت وجود، آثار متعددی تألیف کرد. وی، در آثار خود، نظریۀ وحدت وجود ابن‌عربی را نقد کرد (آریا، 1365: 180).

گیسودراز از مشایخ پرکار چشتیه به حساب می‌آید که شمار آثارش را تا 125 اثر نوشته‌اند. وی در نظم و نثر فارسی مهارت داشت و آثارش را به فارسی و عربی ‌نگاشته است. برخی از آثار وی عبارت‌اند از: اسمار الاسرار یا اسماء الاسرار، جوامع الکلم، شرح زبدة الحقایق، شرح رساله قشیریه، العقاید، شرح فقه اکبر، ترجمه و شرح فارسی آداب المریدین، جواهر العشاق، مجموعه یازده رسائل، مکتوبات، انیس العشاق، شرح تعرّف کلاباذی و ... (عبدالحی الحسینی، 1371: 155).

وی به جای محمود چراغ دهلی بر مسند طریقت نشست و در سال ۸۲۵ هَ. ق. درگذشت. تاریخ وفات او را چنین نظم کرده اند:
عالمی را کشید از چه آز
به رسنهای گیسوان دراز
سال نقلش که همچو لؤلؤ سفت
عقل مخدوم دین و دنیا گفت.
دیوانی دارد که شاگرد او سید محمد آن را گردآوری کرده است.

*

منابع

--------------------------------------------

- ناجی ، حامد و مرتضی کربلائی ؛ " سید محمد گیسودراز و نقد نظریه وحدت وجود ابن‌عربی" ؛ دوفصلنامه پژوهشنامه مذاهب اسلامی ، شماره ۵ ، بهار و تابستان ۱۳۹۵ صص ۴۹ - ۶۵.

- آریا، غلام‌علی (1365). طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران: کتاب‌فروشی زوار.

- برزگر، محمد (1380). «گیسودراز»، دانش‌نامه زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره (هند، پاکستان، بنگلادش)، به سرپرستی: حسن انوشه، تهران: بی‌نا.

- جامی، عبدالرحمن (1370). نفحات‌ الانس فی حضرات القدس، مقدمه و تصحیح و تعلیقات: محمود عابدی، تهران: مؤسسه اطلاعات.

- حسینی، سید اکبر (1365). تبصرة الاصطلاحات الصوفیة، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- الحسینی، عبدالحی بن فخرالدین (1371/1951). نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، حیدرآباد دکن: مطبعة مجلس دائرة المعارف عثمانی.

- رِضوی، سید اطهر عباس (1380). تاریخ تصوف در هند، ترجمه: منصور معتمدی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ج1.

- رِضوی، سید اطهر عباس (1391). «چشتیه»، در: جلوه‌های معنویت در جهان اسلام، تهیه و تدوین: سید حسین نصر، ترجمه: فاطمه شاه‌حسینی، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.

- سرور، غلام (1894). خزینة الأصفیاء، لاهور: مطبع کانپور.

سمنانی، رکن‌الدین احمد بن محمد بن احمد (1362). العروة لاهل الخلوة والجلوة، تصحیح: نجیب مایل هروی، تهران: مولی.

- سمنانی، رکن‌الدین احمد بن محمد بن احمد (1369). مصنفات فارسی، به اهتمام: نجیب مایل هروی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

- سمنانی، رکن الدین احمد بن محمد بن احمد (1366)، چهل مجلس یا رساله اقبالیه، تحریر: امیر اقبالشاه ابن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات: نجیب مایل هروی، تهران: ادیب.

- صدیقی، محمد سلیمان (1369). «پیدایش و گسترش سلسله چشتی در دکن»، ترجمه: محسن مدیر شانه‌چی، در: مجله دانش، ش23، ص44-50.

- غوثی شطاری، محمد (1994). گلزار ابرار: تذکره صوفیا و علما، مرتّبه محمد ذکی، پتنه، خدابخش، دهلی: اورینتل پبلک لابریری.

- فرشته، محمد قاسم بن غلام‌علی (1301/1884). تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، کانپور، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1350). اسمار الاسرار، به تصحیح و تحشیه: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 الف). دیوان المسمی به انیس العشاق، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 ب). رساله استقامة الشریعة بطریق الحقیقة (مجموعه یازده رسائل)، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 ج). رساله تفسیر سوره فاتحه (مجموعه یازده رسائل)، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 د). رساله حدائق الانس (مجموعه یازده رسائل)، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1361). شرح رساله قشیریه، به تصحیح و اهتمام: حافظ سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1362 الف). جواهر العشاق المعروف به شرح رسالة غوث الاعظم عبد القادر گیلانی، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1362 ب). مکتوبات، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1364). شرح زبدة الحقایق المعروف به شرح تمهیدات، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1366). کتاب العقاید، به تصحیح و اهتمام: حافظ سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.

- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (بی‌تا). جوامع الکلم، به تصحیح و تحشیه: محمد حامد صدیقی، گلبرگه [هند]، چاپ سنگی، مطبع انتظامی پریس.

- محدث دهلوی، عبدالحق (1383). اخبار الاخیار فی اسرار الابرار، تصحیح: علیم اشرف‌خان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

- الذریعة ج 9 ص 937.

- لغت نامه دهخدا ج ۱۳ ص ۱۹۴۷۹


برچسب‌ها: مشاهیر دهلی, صوفیان دهلی, درگذشتگان ۸۲۵ ه ق
 |+| نوشته شده در  سه شنبه چهارم بهمن ۱۴۰۱ساعت 19:15  توسط غلامرضا نصراللهی  | 
  بالا