|
مشاهیر ایران و اسلام
|
||
گل بابا بلخی . از شاعران ایرانی است. گویا در قرن سیزدهم هجری می زیسته و در عروض و قافیه و معما گویی مهارت داشته است. از اوست :
به خاک میکده نبود نشان پای قدح
که خاک گشته مرا دیده در هوای قدح
*
منابع
-----------------------------------
- صبح گلشن ص ۳۴۸.
- فرهنگ سخنوران ص ۴۹۵.
زندگینامه :
حاج محمد کاظم کازرونی متخلص به گلبن ، از شاعران قرن سیزدهم هجری است. در چهارده سالگی به قصد سیاحت و سیر آفاق و انفس از کازرون خارج شد و به بسیاری از نقاط ایران و هندوستان ، عراق ، شامات و حجاز سفر کرد و به خدمت عرفای نامی رسید تا خود عارفی کامل شد. در زمانی که باباخان (فتحعلیشاه) حاکم فارس بود و به دیدن او به کازرون رفت و به علو مقام وی پی برد و مورد تجلیل شاه قرار گرفت. گلبن پس از بازگشت به کازرون معتکف شد و به گفتن اشعار پرداخت .
او بیش از ۷۰ سال عمر کرد و در سال ۱۲۷۰ ه. ق. در همان شهر نیز درگذشت و به خاک سپرده شد.
علی محمد حکمت کازرونی برای او مرثیه ای سروده که ماده تاریخ آن چنین است :
سال فوتش جست عقل خرده بین
قال " العاقبه للمتقین "
کتاب ها :
۱. "گلشن اسرار"؛ به سبک "مثنوی" مولوی

گلشن اسرار اثری است به نظم و نثر در مبانی عرفان که به شیوة خاصی تألیف شده؛ از سویی مجموعهای از حدود 3500 بیت در وزنی خاص (مفاعیلن مفاعیلن فعولن = هزج مسدس محذوف) دارد و از سوی دیگر مقدار قابل توجهی متن منثور دربارة مسائل عرفانی و سیر و سلوک در اثنای آن گنجانده شده و گاه آنچه را که ابتدا به نثر توضیح داده، به زبان شعر نقل میکند.
این کتاب در سه جلد تألیف شده است؛ جلد اول به بیان عقاید طوایف و اصحاب مختلف اختصاص دارد، جلد دوم به شناخت سلوک و شرایط آن میپردازد و جلد سوم در بیان آداب و شرایط ارادت مرید به مراد است.
حدود چهلوهفت حکایت کوتاه و بلند منظوم در این سه جلد وجود دارد. گلشن اسرار علاوه بر اهمیتی که در شناخت تصوف دورة قاجاریه دارد، از لحاظ شناخت تحولات زبانی در آن دوره و همچنین اطلاعات تاریخی و جغرافیایی نیز حائز اهمیت است. کلمات، ترکیبات، اصطلاحات و امثال فراوانی در گلشن اسرار به چشم میخورد که پیشتر در متون فارسی سابقه نداشته و یا حداقل قابل توجه است. برخی از این موارد برساختة خود گلبن است و برخی دیگر به تحولات زبان فارسی ارتباط دارد.
محمدکاظم گلبن در گلشن اسرار یک دوره از مهمترین مسائل عرفانی را مطرح میکند و وسعت مشرب خود را نمودار میسازد. او تقسیمبندیهای مختلفی از فرقههای صوفیه و فیلسوفان مطرح میکند و براساس نظریات آنان به بحث میپردازد که نشاندهندة گستردگی آگاهیهای او در زمینههای مختلف تصوف و حکمت و نموداری است از سفرهای متعدد وی و حضور او در محیط علمی و صوفیانه. وسعت نظر و پرهیز از تعصّب در گلشن اسرار از ویژگیهای بارز آن است. تاریخ تألیف این کتاب مشخص نیست، اما از آنجا که وی در جایی از زلزلة سال 1239 ق کازرون یاد میکند و نسخة اساس ما در سال 1260 ق تحریر شده، گلبن باید این کتاب را بین سالهای 1240-1260 ق تألیف کرده باشد.
تاریخ تألیف این کتاب مشخص نیست، اما از آنجایی که وی در جایی از زلزله سال 1239 قمری کازرون یاد میکند و نسخه اساس در سال 1260 قمری تحریر شده، گلبن باید این کتاب را بین سالهای 1240-1260 قمری تألیف کرده باشد.
برای تصحیح گلشن اسرار دو نسخه در اختیار بوده است:
* نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 4215 و به خط نستعلیق
* نسخه محفوظ در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران به شماره 2813 به خط نستعلیق.
همچنین نسخه دیگری از این کتاب در کتابخانه خانقاه نعمتاللهی (نوربخش) به شماره 81 موجود بوده است که به آن دسترسی نبوده است.
«گلشن اسرار» اثر ملّا محمدکاظم کازرونی متخلص به «گلبن»، با تصحیح و تحقیق عبدالرسول فروتن و مهدی حیدری توسط انتشارات مجمع ذخائر اسلامی منتشر شده است.
۲. "یسرالناس" ، به سبک "مثنوی" مولوی
۳. "غزلیات" ، دو جلد
۴. "قصاید و مراثی ائمهٔ اطهار (ع)" ، یک جلد.
دیوان اشعار گلبن کازرونی که یوسف بن هادی کازرونی در ۲۵۳ برگ، سال ۱۳۰۴ ه. ق. به خط نستعلیق حسب فرمایش حاج مرتضی بن حاج محمود كازرونی نوشته شده؛ کتابت کرده است ؛ به شماره ۲۵۹۹ در کتابخانه ملی تبریز نگهداری می شود.
آغاز و انجام این نسخه به این شرح است :
آغاز: " ذكر است در سحرگه مرغان خوش نوارا /هات الصبوح حیوایا ایها السكارا"
انجام: " گر یار بخواهد از من و بپذیرد /خواهم كه نخواهی بجز یار از یار"
نمونه شعر :
بی مرگ است زندگی یارا
زنده مپسند این چنین ما را
*
ای عشق چه کرده ای که گلبن
در عالم عقل گشته شیدا
*
غم زمانه و هجران یار و جور رقیب
ز دست برده چمران طاقت و قرار و شکیب
*
گلبن رفیق یکدل و یکرنگ و یک جهت
صد بار گفتمت که چو سیمرغ و کیمیاست
*
باز بر طرف چمن سرو گل اندام آمد
مژدگانی بده ای دل که دل آرام آمد
*
شوخ چشمت چرا به عیاری
دل چو بردی نگه نمی داری
*
تا تو از پرده برون نایی و رخ ننمایی
عقده اهل گمان را به یقین نگشایی
*
اگر نه بار من از درد یار می بودی
مرا به بار کشیدن چکار بودی
*
ز پشت زين چو قوت بازوي دين فتاد
خورشيد آسمان برين بر زمين فتاد
روي جهان نخست سراسر سياه گشت
پس جنبشي در آينهي ماء و طين فتاد
خورشيد مضطرب شد و عقل از ميان گريخت
قبض امانت از کف روح الامين فتاد
هر کس که بود فکر و گمان از قيامتش
آن لحظه از گمان، به خيال يقين فتاد
*
منابع
------------------------------------------------------------------
- تذکره مرآت الفصاحه صص ۵۳۱ - ۵۳۳.
- شهر سبز یا شهرستان کازرون صص۲۰۹ - ۲۱۳.
- فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی تبریز ج۲ ص
- کازرون در آئینه فرهنگ ایران صص ۴۸۲ - ۴۸۶.
- " گلبن کازرونی شاعر عهد قاجار و گلشن اسرار او " : عبدالرسول فروتن ، مهدی حیدری ؛ نشریه سبک شناسی نظم و نثر فارسی ؛ شماره ۲۹ ؛ پائیز ۱۳۹۴.
.
سید صدرالدین ابوالفتح محمد حسینی (721-825 ه.ق.) مشهور به «گیسودراز» و «خواجه بندهنواز»، از مشهورترین عارفان و شاعران در سدۀ هشتم و نهم در شبهقاره هند است. نیاکانش از مردم هرات بودند که به دهلی در هند مهاجرت کردند. پدرش «سید راجه»، مرید نظامالدین اولیا (متوفای 725 ه.ق.) بود. سید محمد گیسو دراز در سال ۷۲۱ ه ق به دنیا آمد.گیسودراز تحصیلات ابتداییاش را در دولتآباد دکن گذراند و ادامه تحصیلاتش را نزد استادانی چون سید شرفالدین کیتهلی و تاجالدّین مقدم در دهلی سپری کرد. در تصوف به نصیرالدین چراغ دهلی (متوفای 757 ه.ق.) دست ارادت داد و 21 سال در ملازمت او بود و از اکابر خلفای شیخ نصیرالدین شد (برزگر، 1380: 21-29؛ سرور، 1894: 381-382؛ صدیقی، 1369: 46-51).
درباره لقب «گیسودراز» گفتهاند یک بار با چند تن از مریدان دیگر، کجاوه شیخ نصیرالدین را برداشت؛ چون مویش دراز بود به کجاوه پیچید، اما برای خاطر مرشد به روی خود نیاورد و کجاوه را تا مسافتی طولانی حمل کرد. شیخ نصیرالدین، پس از آگاهی از آن، وی را ستود و این بیت را خواند:
هـر که مــرید سیـد گیســودراز شد والله خلاف نیست که او عشقباز شد
(محدث دهلوی، 1383: 263-264؛ عبدالحی الحسینی، 1371: 152-154)
گیسودراز به علت حملات تیمور گورکانی، به گلبرگه رفت. گلبرگه، تختگاه بهمنیان دکن بود. هنگامی که فیروزشاه بهمنی اطلاع مییابد که از جانب دهلی، سیدی عالیمقام به دکن تشریف آورده، سران دولت را به استقبال گیسودراز میفرستد و با احترام، وی را به شهر میآورند. فیروزشاه اهل حکمت بود و چون سید را در علوم عقلی خالی دید، توجهی به وی نشان نداد. پس از فیروزشاه برادرش، احمد، بر تخت نشست. وی گیسودراز را بسیار محترم داشت و محلی را در حاشیه شهر گلبرگه برای وی و مریدانش آماده کرد (فرشته، 1301: 316-320؛ غوثی شطاری، 1994: 125-126).
گیسودراز در سال 815 ه.ق. در نودسالگی وارد گلبرگه شد و فقط ده سال در آنجا اقامت داشت. وی در این مدت کوتاه مرکز چشتیه را در آنجا بنا نهاد و در نشر اسلام و طریقه چشتیه اهتمام ویژهای داشت (آریا، 1365: 181). گیسودراز، برخلاف سنت رایج چشتیان، زبان سانسکریت را فرا گرفت و از متون مقدس و حماسههای هندوان اطلاع پیدا کرد تا بتواند عقاید دینی هندویی را رد کند. او همانند علاءالدوله سمنانی (سمنانی، 1366: 150-154) با برهمنان مناظره میکرد (گیسودراز، بیتا: 118-121؛ رِضوی، 1391: 284). دلایل برهمنانی که با گیسودراز درباره عرفان هندوییسم مباحثه میکردند، مبتنی بر نظریۀ «وحدت وجود» بود (رضوی، 1391: 309). این نظریه، از نگاه گیسودراز، به نوعی به بتپرستی میانجامد (گیسودراز، 1350: 62-63 و 151 و 259). او خطر نفوذ اندیشههای هندوان، مانند وحدت وجود، را در مسلمانان هند احساس میکرد. از اینرو برای مقابله با نفوذ انحراف در عقاید اسلامی و نفوذ تعالیم ابنعربی، بهویژه وحدت وجود، آثار متعددی تألیف کرد. وی، در آثار خود، نظریۀ وحدت وجود ابنعربی را نقد کرد (آریا، 1365: 180).
گیسودراز از مشایخ پرکار چشتیه به حساب میآید که شمار آثارش را تا 125 اثر نوشتهاند. وی در نظم و نثر فارسی مهارت داشت و آثارش را به فارسی و عربی نگاشته است. برخی از آثار وی عبارتاند از: اسمار الاسرار یا اسماء الاسرار، جوامع الکلم، شرح زبدة الحقایق، شرح رساله قشیریه، العقاید، شرح فقه اکبر، ترجمه و شرح فارسی آداب المریدین، جواهر العشاق، مجموعه یازده رسائل، مکتوبات، انیس العشاق، شرح تعرّف کلاباذی و ... (عبدالحی الحسینی، 1371: 155).
وی به جای محمود چراغ دهلی بر مسند طریقت نشست و در سال ۸۲۵ هَ. ق. درگذشت. تاریخ وفات او را چنین نظم کرده اند:
عالمی را کشید از چه آز
به رسنهای گیسوان دراز
سال نقلش که همچو لؤلؤ سفت
عقل مخدوم دین و دنیا گفت.
دیوانی دارد که شاگرد او سید محمد آن را گردآوری کرده است.
*
منابع
--------------------------------------------
- ناجی ، حامد و مرتضی کربلائی ؛ " سید محمد گیسودراز و نقد نظریه وحدت وجود ابنعربی" ؛ دوفصلنامه پژوهشنامه مذاهب اسلامی ، شماره ۵ ، بهار و تابستان ۱۳۹۵ صص ۴۹ - ۶۵.
- آریا، غلامعلی (1365). طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران: کتابفروشی زوار.
- برزگر، محمد (1380). «گیسودراز»، دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبهقاره (هند، پاکستان، بنگلادش)، به سرپرستی: حسن انوشه، تهران: بینا.
- جامی، عبدالرحمن (1370). نفحات الانس فی حضرات القدس، مقدمه و تصحیح و تعلیقات: محمود عابدی، تهران: مؤسسه اطلاعات.
- حسینی، سید اکبر (1365). تبصرة الاصطلاحات الصوفیة، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- الحسینی، عبدالحی بن فخرالدین (1371/1951). نزهة الخواطر و بهجة المسامع والنواظر، حیدرآباد دکن: مطبعة مجلس دائرة المعارف عثمانی.
- رِضوی، سید اطهر عباس (1380). تاریخ تصوف در هند، ترجمه: منصور معتمدی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ج1.
- رِضوی، سید اطهر عباس (1391). «چشتیه»، در: جلوههای معنویت در جهان اسلام، تهیه و تدوین: سید حسین نصر، ترجمه: فاطمه شاهحسینی، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
- سرور، غلام (1894). خزینة الأصفیاء، لاهور: مطبع کانپور.
سمنانی، رکنالدین احمد بن محمد بن احمد (1362). العروة لاهل الخلوة والجلوة، تصحیح: نجیب مایل هروی، تهران: مولی.
- سمنانی، رکنالدین احمد بن محمد بن احمد (1369). مصنفات فارسی، به اهتمام: نجیب مایل هروی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- سمنانی، رکن الدین احمد بن محمد بن احمد (1366)، چهل مجلس یا رساله اقبالیه، تحریر: امیر اقبالشاه ابن سابق سجستانی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات: نجیب مایل هروی، تهران: ادیب.
- صدیقی، محمد سلیمان (1369). «پیدایش و گسترش سلسله چشتی در دکن»، ترجمه: محسن مدیر شانهچی، در: مجله دانش، ش23، ص44-50.
- غوثی شطاری، محمد (1994). گلزار ابرار: تذکره صوفیا و علما، مرتّبه محمد ذکی، پتنه، خدابخش، دهلی: اورینتل پبلک لابریری.
- فرشته، محمد قاسم بن غلامعلی (1301/1884). تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، کانپور، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1350). اسمار الاسرار، به تصحیح و تحشیه: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 الف). دیوان المسمی به انیس العشاق، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 ب). رساله استقامة الشریعة بطریق الحقیقة (مجموعه یازده رسائل)، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 ج). رساله تفسیر سوره فاتحه (مجموعه یازده رسائل)، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1360 د). رساله حدائق الانس (مجموعه یازده رسائل)، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1361). شرح رساله قشیریه، به تصحیح و اهتمام: حافظ سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1362 الف). جواهر العشاق المعروف به شرح رسالة غوث الاعظم عبد القادر گیلانی، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1362 ب). مکتوبات، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1364). شرح زبدة الحقایق المعروف به شرح تمهیدات، به تصحیح و اهتمام: سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (1366). کتاب العقاید، به تصحیح و اهتمام: حافظ سید عطاحسین صاحب، حیدرآباد دکن، چاپ سنگی.
- گیسودراز، صدرالدین ابوالفتح سید محمد حسینی (بیتا). جوامع الکلم، به تصحیح و تحشیه: محمد حامد صدیقی، گلبرگه [هند]، چاپ سنگی، مطبع انتظامی پریس.
- محدث دهلوی، عبدالحق (1383). اخبار الاخیار فی اسرار الابرار، تصحیح: علیم اشرفخان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- الذریعة ج 9 ص 937.
- لغت نامه دهخدا ج ۱۳ ص ۱۹۴۷۹
استاد نادر گلچین فرزند حبیب و طوبی خواننده و موسیقیدان نامدار معاصر ایران ، در اول مهرماه ۱۳۱۵ ه. ش. در شهر رشت متولد شد. از کودکی به موسیقی علاقه فراوانی داشت و از ۱۲ سالگی همکاری با رادیو رشت را آغاز کرد که در اختیار تیپ رشت بود و زیر نظر مدیران ارتش اداره میشد و خواننده محلی گیلان شد. همکاران وی دراین رادیو عبارت بودند از: علی اکبرپور (آلتو، ویولن) نادر پوردلجو (قرهنی) و عدهای دیگر از هنرمندان به نام رشت، که مدتها این همکاری ادامه داشت. سال سوم دبیرستان به هنرپیشگی روی آورد و در تئاتر رشت در نمایشنامههای �بارگاه هارون الرشید�، �خوابهای پینهدوز� شرکت کرد و آوازهایی را در بازیگری اجرا کرد.
نادر گلچین در سال ۱۳۳۹ به تهران آمد و بیدرنگ فعالیتهای هنری خود را در اداره هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ و هنر آغاز کرد. اولین برنامه خود را با ارکستر محمود تاجبخش اجرا کرد و تا سال ۱۳۵۴ در این اداره به ترتیب با ارکسترهای فرامرز پایور، عباس خوشدل، عبدالکریم مهرافشان، عماد رام و مصطفی پورتراب ادامه همکاری داد.
او در سال ۱۳۵۰ همکاری خود را با رادیو ایران شروع کرد که تا سال ۱۳۶۲ ادامه یافت. گلچین در برنامههای مختلف رادیو، به ویژه برنامه گلها فعالیت چشمگیری داشت؛ و با هنرمندانی چون: فرامرز پایور، منصور صارمی، پرویز یاحقی، حبیباله بدیعی، علیاصغر بهاری، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، فضلاله توکل، جهانگیر ملک، امیرناصر افتتاح، محمد اسماعیلی، آبتین اجلالی و منصور نریمان همکاری کرد. از کارهای او که بسیار مورد استقبال شنوندگانش واقع شد، اجرای آهنگ �آمد نوبهار� اثر مهدی خالقی بود که به رهبری فرهاد فخرالدینی بازسازی و با گروه کر رادیو اجرا شد.
نادر گلچین بر اساس قراردادهای فرهنگی ـ هنری بین ایران و دیگر کشورها، همراه با ارکستر فرامرز پایور، به الجزایر رفت و موسیقی سنتی ایران را به هنردوستان آن کشور معرفی نمود. از دیگر کارهای برجسته این هنرمند، کنسرتی بود که به نفع زلزلهزدگان بوئینزهرا، همراه با ارکستر عماد رام برگزار کرد.
نادر گلچین در طول فعالیتهای هنری خود، متجاوز از ۳۰۰ آواز و آهنگ اجرا کرد و در کنار کار خوانندگی، مدیر مسئول یک شرکت تکثیر نوار مجاز موسیقی نیز میباشد.
در سالهای پس از انقلاب نادر گلچین از صحنه موسیقی کشور کنارهگیری کرد. خود او در اینباره در مصاحبهای با روزنامه همشهری اظهار داشتهاست: �من عضوی از وزارت فرهنگ و هنر بودم سالها در این وزارتخانه با ارکسترهای مختلف همکاری داشتم. آن موقع به اقتضای جوانی حس و حال فعالیت در من زیاد بود ولی با نزدیک شدن به ایام پیری خود به خود میل به فعالیتهای هنری کاهش یافت. در ظاهر اینطور نشان نمیدهم ولی به قول شاعر �بر ظاهر آباد من امید مبند من خانه ویرانهام از من بگریز��
نادر گلچین پس از ۳۵ سال در ایران آلبومی به نام �گریز� منتشر کرد که کار مشترکی با فریدون شهبازیان بود.
در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۸۶ در فرهنگسرای هنر (ارسباران) مراسمی برای نکوداشت نادر گلچین و یادمان محمودی خوانساری برگزار شد و از این هنرمندان عرصه موسیقی تقدیر به عمل آمد.
استاد گلچین روز ۴ شهریور ۱۳۹۶ ه. ش. بر اثر تشدید بیماری قلبی ریوی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان گاندی تهران بستری شد و در نهایت ظهر روز جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ بر اثر ایست قلبی در سن ۸۰ سالگی درگذشت. پیکر او با حضور تعداد بسیاری از هنرمندان و نویسندگان از مقابل تاتر وحدت در تهران به سوی بهشت زهرا تشییع و در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد.
منابع
------------------------------------------
- ویکی پدیا دانشنامه آزاد اینترنتی
ابوالحسن کوشیار بن گیلی از منجمان و ریاضیدانان قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجری است. وی در سال 459 ه. ق. رصدخانه ای بنا کرده که به نام او شهرت داشته است.
آثار
1- " کتاب الاسطرلاب "
2- " عیون الحقایق " درعلم نجوم
3- " مدخل فی صناعه النجوم "
منابع
----------------------------------------
- فرهنگ ادبیات فارسی 428
- تاریخ ادبیات در ایران ج1 ص 336
- ریحانه الادب ج5 ص 103
- الذریعه ج12 ص 88 و ج20 ص 48
ابوسعيد عبدالحى بن ضحاك بن محمود گرديزى، ادیب و مورخ دانشمند ایرانی در نيمه اول قرن پنجم هجرى، وی در روزگار سلطنت عبدالرشيد غزنوى، پسر سلطان مسعود غزنوى، مىزيست. او در گرديز (منطقهاى در يك منزلى غزنه در جاده هند) در سال 440 ه. ق. ، متولد شد. وى در غزنين سكونت داشت و در همين شهر كتاب خود را نوشت.
اثر برجسته او «زين الأخبار» مشهور به «تاريخ گرديزى»، پيرامون سال 440 ه. ق. ، نگاشته شده و مشتمل است بر تاريخ عالم و اسلام از قديمترين روزگار تا اندكى بعد از 440 ه. ق. ، مقارن با پايان پادشاهى مودود غزنوى، پسر سلطان مسعود غزنوى، كه به نثرى پخته نوشته شده است. او اين نام را به مناسبت نام مخدوم خويش - زين المله عبدالرشيد بن مودود غزنوى - برگزيده است. البته كتاب بهخاطر نام خود وى، به «تاريخ گرديزى» نيز مشهور است، ولى نام «زين الأخبار» معروفتر است. از مختصات كلام گرديزى، رعايت جانب ايجاز، ذكر رئوس حوادث و اجتناب از اطناب و عدم ورود در جزئيات است. با آنكه در كلام وى لغات تازى كم نيست، اما شيوه نگارش او كهنه و نزديك به نثر سامانى است.
وى با ابوريحان بيرونى در ارتباط بوده و از او دانشاندوزى كرده است و شايد با ابوالفضل بيهقى نيز حشر و نشر داشته است.
زين المله عبدالرشيد بن مودود غزنوى، يكسال پس از تأليف «زين الأخبار» به دست طغرل، غلام پدرش، كشته مىشود و پس از آن معلوم نيست كه چه بر سر گرديزى آمده است. صفحههاى ابتدايى اين كتاب در دسترس نيست و مطالب موجود با شرح سلسله پيشداديان آغاز مىگردد و پس از آن به سرگذشت كيانيان و ملوكالطوايف (اشكانيان) و ساسانيان پرداخته شده است، سپس به ملوك اسلام و سرنوشت اميران خراسان رسيده است و به ذكر اعياد ملل گوناگون، مانند جهودان و ترسايان و مغان و هندوان هم پرداخته و كتاب را با معارف و انساب روميان به پايان برده است.سال و محل درگذشت گردیزی به دست نیامد
منابع
----------------------------------------------------
- فرهنگ معین ج 6 ص 1688
- دانشنامه دانش گستر ج13 ص 781
ابو منصور گازر ، از عرفاء و بزرگان صوفیه در قرن پنجم هجری است. اهل هرات بود. وی با خواجه عبدالله انصاری (م۴۸۱ق) معاصر بوده و به خدمت اکابر و مشایخ بسیاری مانند ابونصر سرّاج ، صاحب "اللُمَع فیالتصوف" ، و شیخ احمد بخاری رسیده است. او در آخر عمر انزوا اختیار کرده و به عبادت و ریاضت مشغول شد.
منابع
---------------------------------
- ریحانه الادب ج5 ص 114
شیخ علی گنابادی فرزند محمد بن حسن بن حسن بن شیخ علینقی گنابادی ؛ از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. وی در علوم عقلی و نقلی تبحر داشته و مدتی شاگرد ملا هادی سبزواری بوده است. شیخ علی گنابادی در سال 1300 ه. ق. از دنیا رفت. کتاب "شرح نهایه الایجاز " در نحو از تالیفات اوست که در سال 1300 چاپ سنگی شده است.
منابع
------------------------------------------
- الذریعه ج14 ص 110
سیّد علی اکبر گلستانه ملقّب به «احتشام السادات» فرزند سیّد محمّدابراهیم، از خوشنویسان بزرگ خط شکسته در دوره قاجاریه است. او در سال 1274 ه. ق. به دنیا آمد. گلستانه در انواع خطوط به ویژه نستعلیق و شکسته مهارت داشته و خط شکسته را به شیوه درویش عبدالمجید می نوشته است. او درمدت زندگی سفرهایی به خراسان، فارس و عراق کرد و آخر عمر به تهران آمده و ساکن شد.
وی سرانجام در سال 1319ه. ق. پس از آنکه به بیمار شد و تن به جراحی داد در هنگام عمل جراحی درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
[قطعاتی از خطوط زیبای او در کتابخانه سلطنتی سابق و مجموعه خصوصی آقای افخم السّلطنه اعتضادی موجود است. مجموعه ای از قطعات خوشنویسی او با عنوان «گلستان گلستانه» به وسیله انتشارات مجلس شورای اسلامی به چاپ رسیده است.
منابع
--------------------------------------------------
- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص807؛
- کارنامه بزرگان ایران، ص418؛
- احوال و آثار خوشنویسان، صص 437 و 438؛
- تذکره خوشنویسان معاصر، صص 65 و 66؛
- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 179-181؛
او نسخه ای از رساله " اجوبه مسائل سید اسماعیل " نوشته شیخ احمد احسایی را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 16866/9 در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم موجود است.
منابع
---------------------------------------
- فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی ج 42 ص607
آخوند ملّا محمّد سدید بن ملّا احمد جیلی (گیلانی) تنکابنی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علم مشغول بوده است. وی از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی است. علّامه در پایان کتاب «تهذیب الاحکام» قبل از «مشیخه» اَنهائی در 4 جمادی الثّانی 1075ق نوشته است. این کتاب به شماره 2471 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.
فرزندش محمّد رحیم نیز از فضلاء اهل علم در اصفهان است.
منابع
---------------------------------------------
- اعلام اصفهان ج3
- فهرست مرکز احیاء، ج6، صص 444 و 445.
ملّا محمّد رفیع بن ملّا محمّد مؤمن جیلی (گیلانی)، عالم فاضل، محدّث عالیقدر، محقّق مدقّق و ادیب اریب، از دانشمندان قرن یازدهم هجری.
وی نزد ملّا محمّد تقی مجلسی در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و پس از آن نزد علّامه مجلسی به تلمّذ پرداخته و حضرت علّامه در سال 1087ق جهت او اجازه نوشته است. او همچنین از شیخ محمّد حرّ عاملی در اواخر محرّم الحرام 1088ق اجازه گرفته است.
برخی از تراجم نویسان به اشتباه تألیفات و اجازات او را به یکی از دانشمندان قرن دوازدهم هجری: محمّد رفیع بن فرخ گیلانی متوفی 1160ق نسبت داده اند.
این کتابها از ملّا محمّد رفیع بن محمّد مؤمن گیلانی است:
1. «شواهد الاسلام» در شرح اصول کافی
2. «اجتهاد و تقلید»
3. «نان و پنیر» که نسخه ای از آن در کتابخانه شیخ هادی کاشف الغطاء در نجف موجود است و محمّد علی بن یحیی در سال 1107ق در اصفهان آنرا کتابت کرده است.
منابع
---------------------------------------------------------
- فهرست مرعشی، ج31، صص 267-269 و 271؛
- الکواکب المنتشره، ص282؛
- الذریعه، ج24، ص30.
----------------------------------------
ملا محمد سعید گیلانی فرزند ملا حسن بالنکاهی تیمجانی گیلانی عالم فاضل زاهد و از ادبائ و بزرگان قرن دوازدهم هجری است.اصل او از روستای " بالنکاه " در گیلان است. وی پس از طی دروس مقدماتی به اصفهان آمده و نزد دانشمندان این شهر تحصیل نمود. وی سرانجام در روز2 رجب سال 1129 ه. ق. وفات یافته و در نزدیکی دروازه تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. در آذر 1393 ه. ش. سنگ مزار وی به طور اتفاقی در کوچه ی مابین مسجد رکن الملک و تکیه واله به دست آمد که به خط نسخ این عبارت خوانده می شد.:
" وفات مرحوم ملا محمد سعید ولد ملا حسن بالنکاهی بتاریخ 2 رجب 1129 "
تنها اثر به جای مانده از او نسخه ای از کتاب " شرح ابن عقیل علی الفیه ابن مالک " است که نام شارح معلوم نیست و ملا محمد سعید آن را در دوشنبه اول صفر 1117 ه. ق. به خط نسخ کتابت نموده و خود را چنین معرفی نموده است : " محمد سعید بن ملا حسن الجیلانی المتوطن ببالنکاه من توابع بلورودبار من محال تیمجان " این نسخه خطی در کتابخانه اقای رضا همراه در همدان موجود بوده است.
برادر ملا محمد سعید ملا محمد نصیر گیلانی است که او هم از اهل فضل و ادب بوده و احتمالا همراه برادر در اصفهان ساکن بوده است.
منابع
---------------------------------------------------
- یاداشت های آقای حمید خلیلیان ( دی ماه 1393 )
- فهرست نسخه های خطی کتابخانه های رشت و همدان ص1692
-
رحمان گنجی، روزنامه نگار و نویسنده معاصر اصفهان در حدود سال 1297ه. ش. در روستای «اَرجَنک» در چهارمحال و بختیاری متولّد شد. او در سال 1330ش هفته نامه «گنج کوهرنگ» را تأسیس کرد و با مقالات انقلابی خود از نهضت ملّی به شدّت حمایت کرد و با سخنرانی های پرشور مردم را به مبارزه با استبداد و استعمار فرا خواند. به این خاطر در سال 1333ش نشریه اش توقیف شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در سال 1360ش بار دیگر «گنج کوهرنگ» را منتشر کرد که تا سال 1371ش ادامه یافت.
گنجی اغلب در اصفهان ساکن بود و نشریه اش را در این شهر منتشر می کرد و سرانجام در سال 1376ه. ش. درگذشت و در قبرستان امامزاده سیّد محمّد سِدِه ( همایون شهر سابق و خمینی شهر کنونی ) به خاک سپرده شد.
منابع
-------------------------------------------------
- روزنامه سلام، ضمیمه استان اصفهان، مورخ 21 خرداد 1376
- مجله دنیای سخن: شماره 74، بهار 1376.
|
|